loading...

تلگرافر

علوم غریبه غیبی یک اصطلاح جمعی منسوخ شده برای رشته های مختلف است که اکنون به عنوان باطنی طبقه بندی می شوند . به نظر می رسد که این در قرن شانزدهم پدید آمده و در عصر روشنگری مشکل ساز شده است ، زیرا ارتب

محمد بازدید : 67 پنجشنبه 04 دی 1399 نظرات (0)

علوم غریبه غیبی یک اصطلاح جمعی منسوخ شده برای رشته های مختلف است که اکنون به عنوان باطنی طبقه بندی می شوند . به نظر می رسد که این در قرن شانزدهم پدید آمده و در عصر روشنگری مشکل ساز شده است ، زیرا ارتباط بین "غیب" و "علم" دیگر مجاز شناخته نمی شود. غالباً طالع بینی ، کیمیاگری و جادو از جمله علوم غیبی به حساب می آمدند ، که گاه نیز اشکال مختلفی از فالگیری بود . [1]

طبق ارائه دانشمند دینی Wouter J. Hanegraaff ، اصطلاح "علوم غیبی" کمتر به دلیل استدلال های علمی ، بلکه عمدتاً به دلیل تحریک پروتستان علیه چنین دیدگاههای " بت پرستانه " مورد بی آبرویی قرار گرفت. [2]

جنجال بر سر رابطه با افراط گرایی راست گرا 

متأثر از "پایان نامه های ضد پنهانکاری" تئودور د. آدورنو (1951) [81] ، علوم غریبه غیبی به ویژه در کشورهای آلمانی زبان ، مفهوم نزدیکی ایدئولوژیک بین باطنی گرایی و فاشیسم گسترده است [82] (رجوع کنید به افراط گرایی راست گرایانه و باطنی گرایی ). آدورنو شباهت ها را در دور شدن از مدرنیته ، در بی خردی ، تفکر جادویی و ساختارهای اقتدارگرا می دید. [83] دانشمندان دینی جولیان استروب [82] و آرتور ورسلوئیس [83]انتقاد از پایان نامه ها ، عدم تعصب ، تعصب و تعمیم آدورنو. ورسلوئیس حتی آدورنو را به شناسایی قربانیان تلاش های نابودی ناسیونال سوسیالیستی با عاملان متهم کرد ("ادغام به نظر می رسد یک ایدئولوژی برای از هم پاشیدن در گروه های قدرت است که یکدیگر را نابود می کنند") و او از الگوهای تفکر ضد یهودی علیه آنها استفاده می کند ("ضد سایه سایه" ، " پوسیدگی ").

 

این کتاب در میان مسیحیان انگلیسی زبان ، کتاب "خطرات پنهان رنگین کمان: جنبش عصر جدید و عصر آینده بربریت" (1983 ، آلمانی: اغواگری ملایم ) مورد توجه وکیل آمریکایی کنستانس کامبی بود. كومبی عصر جدید را به عنوان یك جنبش سازمان یافته با هدف استقرار حكومت جهانی توصیف كرد و اشارات تاریخی به دولت نازی داشت . نویسندگان دیگر نیز این کار را دنبال کردند. [84]

 

از دهه 1990 میلادی ، گرایش های افراط گرای راست گرای باطنی به طور فزاینده ای در مناطق آلمانی زبان مورد بحث قرار گرفته و از طیف سیاسی چپ گرا آغاز شده است . این امر عمدتا توسط کتاب آتش در قلبها توسط سیاستمدار سابق سبز آلمان ، جوتا دیتفورت ، که برای اولین بار در سال 1992 منتشر شد ، آغاز شد . [85] دیتفورت از باطنی گرایی در سراسر هیئت به عنوان یک ایدئولوژی یاد کرد که "خورشت بدبویی از عناصر دزدیده شده از تمام ادیان سنتی بود که از بافت اجتماعی و فرهنگی آنها پاره شده بود" و ریشه های فاشیستی داشت. [86]با این کار ، او عمدتا با مطالعه مورخان اتریشی ادوارد گوگنبرگر و رومان شویدلنکا در ارتباط بود که از اواخر دهه 1960 ، افزایش موازی گرایش های اکولوژیستی-اکتیو ، معنوی-باطنی و جناح راست افراطی در جامعه و با اشاره به دوره جنگ بین جنگ قبل از ممکن را ثبت کرده اند " تکرار تاریخ ”هشدار داد. [87] دیتفورت در سال 1992 نوشت كه جنبش عصر جدید (به عنوان مترادف صحنه باطنی فعلی) "هنوز فاشیستی نبوده است" ، [88]اما او همچنین یک رابطه گسترده را نیز مشاهده کرد: "باطنی گرایی و فاشیسم در سیاست زدایی از مردم ، کیش منیت سخت ، رهبری نخبه گرا و یک جهت گیری کاملا ضد اجتماعی ، ضد بشری و ضد روشنگری همپوشانی دارد ." [89] آموزه مخفی بلاواتسکی ، منتسب به آریوسوفی نژادپرستانه ، "وارد فرایندهای فکری رهبران نازی" ، از جمله آدولف هیتلر شد ، و در عین حال "مهمترین ریشه انسان شناسی امروز و صحنه عصر جدید". [88]

 

نیکولاس گودریک-کلارک ، مورخ انگلیسی پیش از این در سال 1985 یک مطالعه اساسی در مورد نقش ایده های باطنی در پیش از تاریخ ناسیونال سوسیالیسم ارائه داده بود ، اما این مقاله فقط در سال 1997 به زبان آلمانی تحت عنوان ریشه های پنهانی ناسیونال سوسیالیسم منتشر شد . در آن ، گودریک-کلارک نشان داد که آریوسوفی اوایل قرن 20 ، که "کار استاندارد" آن دیتفورت را دکترین راز بلاواتسکی نامید ، [88] عناصر تعلیمات بلاواتسکی را پذیرفته بود ، اما در رابطه با (در آن زمان هنوز به عنوان یک واقعیت طبیعی شناخته می شد) نژادهای انسانیموضع مخالفی اتخاذ کرد: در حالی که بلاواتسکی از طریق ادغام همه نژادها چشم انداز توسعه بالاتر بشریت را دنبال می کرد و نمی خواست بین آنها تمایز بگذارد ، برعکس ، آریوسوف ها برای دستیابی به همان هدف ، تفکیک نژادی سخت و جامعه سلسله مراتبی نژادی را تبلیغ می کردند. در مورد تأثیر آریوسوفی بر ناسیونال سوسیالیست ها ، گودریک-کلارک نوشت که هیتلر آن را می دانست ، اما تا حد زیادی آن را رد کرد. [90]

 

درمورد مسئله طبقه بندی سیاسی باطنی گرایی ، استروب در سال 2017 نوشت: «یک طبقه بندی کلی از باطنی گرایی در یک طیف سیاسی خاص ، گمراه کننده خواهد بود. از نظر تاریخی ، جریاناتی مانند روح گرایی ، غیبت یا تفکر جدید با جنبش های اصلاح طلب سیاسی - که در قرن نوزدهم عمدتاً جهت گیری سوسیالیستی ، فمینیستی یا آنارشیستی داشتند ، بسیار گره خورده بودند []. نقش انجمن تئوسوفی در زمینه ضد استعمار و رهایی جنوب آسیا کاملاً مشهور است ( آنی بسانت ، به عنوان مثال ، رئیس انجمن تئوسوفی از سال 1907 ، رئیس کنگره ملی هند در سال 1917 شدبرگزیده). با این حال، برخی از عناصر که توسط esotericists خاص به روشنی بیان شدند نقاط تماس برای نژادپرستانه، ایده ملی گرا و ضد سامی ارائه شده است. " [91] دانشمند دینی جرالد Willms نیز می بیند ارتباط بین باطنی و نژادپرستانه قوم تفکر در مخالفت با ماتریالیسم و تاکید بر جامع رویکردهای ( جامع ). باطنی گرایی در ابتدا به رشد معنوی شخصی علاقه مند است و بیشتر غیرسیاسی است. فقط یک "قسمت خاکستری در لبه سمت راست" وجود دارد. [92]

 

جنبش شکاک 

نمایندگان جنبش تردید انتقاد اساسی نسبت به هرگونه باطن گرایی دارند . فیزیکدان مارتین لامبک ادعا می کند که باطنی گرایی می خواهد جهان بینی "مکانیکی-مادی گرایانه " فیزیک را خرد کند ، و بنابراین فیزیک "مانند یک قلعه محاصره شده" ظاهر می شود . طبق گفته لامبك (كه ظاهراً به كتابی از ثوروالد دثلفسن تكیه دارد ) ، "نقطه شروع همه باطنی گرایی" آموزش هرمس تریزمیستوس است . « فلسفه هرمتیک » مترادف با باطنی گرایی است. به طور خاص ، اصل تشبیه بصورت کلاسیک در جمله "همانطور که در بالا ، بنابراین در زیر" فرموله شده استاساس همه باطنی گرایی است و باطنیان متقاعد شده اند که بر این اساس می توانند کل جهان خرد و کلان را کشف کنند. از این رو ، طبق گفته لامبك ، چنین نتیجه می گیرد كه از نظر باطنی "تمام معاینات انجام شده با تلسكوپ و میكروسكوپ از زمان گالیله زائد بودند" . علاوه بر این ، تشبیه "در تضاد اساسی با روش علم امروز است". با این حال ، از این تناقضات ادعایی مشابه و دیگر ، لامبك نتیجه ای را برای رد باطنی نگرفت. او نگران قوام ساختمان آموزش فیزیک و ادعای آن است که تنها مسئولیت این رشته را به عهده دارد. باطنی گزاره هایی را بیان می کند که در این حوزه از مسئولیت قرار می گیرند ، به عنوان مثال همه چیز در جهان از ده اصل اصلی ساخته شده است (طبق گفته لامبک ، یک فرضیه اساسی باطنی). بنابراین وجود اصطلاحاً "پارافنومن" باید به معنای جعل گرایی پوپر به صورت تجربی آزمایش شود. [93]

 

تجاری سازی 

بسیاری از منتقدان، بلکه برخی از esotericists خود شکایت در مورد یک "سوپرمارکت معنویت": [94] مختلف، گاهی اوقات تناقض سنت های معنوی، که در طول قرن ها در فرهنگ های مختلف جهان به وجود آمد، می تبدیل شدن به یک کالا در جامعه مصرف کننده ، با مختلف روند و مد به سرعت در حال تغییر متناوب ( "دیروز یوگا ، امروز ریکی ، فردا کابالا " ) و از محتوای واقعی خود به عنوان یک محصول در بازار محروم شدند. این رویکرد سطحی است و معنویت را به کلیشه ها کاهش می دهد و معنای واقعی آنها را بدزدند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 89
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 150
  • بازدید ماه : 111
  • بازدید سال : 3,303
  • بازدید کلی : 7,812